قسمت چهارم:

 

۲ تأثیر کارگزاران حکومت مرکزی


افزون بر مسئله نبود امنیت در دوره پیشا قرارداد آخال، یکی دیگر از موانع توسعه تجاری و ارتباطی سبزوار در این دوره نحوه حکمرانی و روابط حکمرانان با حکومت مرکزی بود. خود فرمان نبودن شهر سبزوار، دست کم در بعد سیاسی این شهر را متأثر از اوضاع سیاسی حکومت مرکزی میکرد و این موضوع بر اوضاع اقتصادی آن تأثیر داشت. توسعه یا افول شهر نشینی تأمین امنیت یا نبود ثبات سیاسی، مالیاتهای مضاعف و سنگین یا بخشودگیهای مالیاتی، زوال یا توسعه کشاورزی می توانست افول یا رشد شهرهای غیر خود فرمان را در پی داشته باشد. اگر حکومت از اقتدار مناسب برای اداره کشور برخوردار و درصدد تقویت بنیه اقتصادی کشور بود و تنها به تأمین مخارج خود از هر طریقی نمی اندیشید امید بهبود وجود داشت. در غیر این صورت حاکم شهر در قلمرو خود فعال مایشاء بود و عملکرد خوب یا بد او جنیه شخصی پیدا میکرد. تنها دغدغه او تأمین مالیاتی بود که باید به خزانه حکومت مرکزی می پرداخت. نیروهای محلی نمیتوانستند به طور مستمر حاکم را بر اساس منافع محلی وادار به اتخاذ تدابیر مناسب کنند. البته اعتراضهای دیرهنگام به حاکمی که در اجحافات خود دچار افراط میشد امکان پذیر بود، اما این اعتراضها در لحظات آخر آنجا که کارد به استخوان میرسید، انجام میشد و نمی توانست کنترل و محدودیت دائمی حاکم را در پی داشته باشد و رفتار او را بر اساس مصالح شهر تغییر دهد.


 نمونه ای از تأثیرات نظام شه پدری در ناحیه سبزوار سرگذشت حکومت شاهزاده ارغون میرزا در سالهای آخر سلطنت فتحعلی شاه در سبزوار است. او دو سه سال در این ولایت ماند و با رشادت و بی باکی منطقه را از آسیب خوانین پیرامون حفظ کرد اما در این رفتارهای بی باکانه فرقی بین دوست و دشمن نمی گذاشت و با عابرین و مجاورین رفتاری به سیاق ترکمانان قطاع الطریق میکرد و همواره اوقات از این قبیل رفتارهای ناهنجار به عمل می آورد.» تا اینکه در سال 1246ق /۱۸۳۱م اهالی سبزوار از بدرفتاری کارگزاران او به تنگ، آمده علیه او شورش کردند. شاهزاده مصلحت را در فرار دید. به دامغان رفت و از راه بیابان جندق نزد شاه رفت اما از ترس شاه به اصطبل شاهی پناهنده شد و سرانجام با وساطت بزرگان مورد عفو قرار گرفت. برعکس این مورد در سالهای پایانی دوره قاجار روی داد. این بار مردمی که با اقدامات حاکم مخالف بودند به قول خودشان نتوانستند از تلگراف برای رساندن اعتراضاتشان به حکومت مرکزی استفاده کنند. آنها مجبور شدند عریضه خود را از طریق پستخانه شاهرود به تهران ارسال کنند.


در عصر صفوی حاکم سبزوار وزیر کل خراسان هم بود. این منصب با توجه به اینکه منصبی کشوری از نوع مالی محسوب میشد موید اهمیت اقتصادی سبزوار است. پس از سقوط صفویه، فروپاشی ساختار سیاسی حکومت مرکزی بر ساختار اقتصادی کشور و به تبع آن اقتصاد سبزوار تأثیر گذاشت.


 سیاست تک ساحتی نادر شاه در توجه افراطی به نیروهای نظامی از طریق فشار مالیاتی به بخشهای کشاورزی و دامداری اقتصاد کشور را به زیان بخشهای تولیدی پیش برد. سبزوار از زمان مرگ نادر شاه در تصرف اللهیارخان قلیچی بود. قلیچیها شعبه ای از اویماق تعتمش و از بزرگترین قبایل دشت قبچاق به شمار میرفتند. درگیریهای اللهیارخان با حاکمان پیرامون سبزوار و حکومت مرکزی مجالی برای رونق تجارت و فعالیت اقتصادی باقی نمی گذاشت. اگرچه او چند قلعه را به منظور استقلال خود از حکومت مرکزی مستحکم کرد، اقتدار زیادی نداشت و همیشه در معرض حملات و آسیبهای امرای پیرامون بود. در اوایل حکومت فتحعلی شاه او در برابر حکومت مرکزی ایستاد، اما مقاومتش در برابر مرکز سرانجام خوشی نداشت. سپاهیانی که از سوی حکومت مرکزی برای سرکوب او اعزام شدند « به تخریب قری و مزارع و قنوات و باغات حوالی سبزوار» اقدام کردند. این اقدام سپاهیان شاه از تأثیرات منفی نظام شه پدری بر ساختار اقتصادی ناحیه سبزوار بود. 


پس از کنار گذاشته شدن خاندان قلیچی حکومت سبزوار به شاهزادگان قاجار واگذار شد. به نظر میرسد این شاهزادگان یا به طور مستقیم از پایتخت منصوب میشدند یا آن طور که در اواخر عصر قاجار مرسوم بود، گاهی از جانب حاکم خراسان که منصوب شاه بود انتخاب می شدند. ادامه دارد...

 

برگرفته شده از مقاله واکاوی نقش تجاری سبزوار در دوره قاجار به قلم دکتر یعقوب تابش و دکتر فاطمه احمدوند